سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رأی با تأمل حاصل می شود و رأی خام پشتیبان بدی است . [امام علی علیه السلام]

عاشقی

 
 
حیف............(جمعه 87 بهمن 18 ساعت 9:23 صبح )
کوچه را طی کرده دل در اوج غم

شـــب ز انـــدوه دل من تیره شد

لحظه در لحظه به تاریکی رسید

در صدای پای من شب خیره شد

خود ندانم کی سحر از ره رسید

غم ولی بر روح وجانم چیره شد

آسمان !...شب دیدی وروشن شدی

از چه این دل بیشتر غمدیده شد؟!!


 
دل نوشته برا یه زمونب برای یه کسی(جمعه 87 بهمن 18 ساعت 9:17 صبح )

سلام
امروز پنج شبه است86/1/9
امروز قراره خونه خالی بشه و همه برن مسافرت
دلم بدجوری تنگ شده
دلم می خواد صداتو بشنوم !!!چون فقط صدات آرومم می کنه
تصمیم گرفتم زنگ بزنم....
ساعت 11.50 قبل از ظهره 
به خدا انقدر استرس دارم که قلبم داره میترکه دلم خیلی برات تنگ شده.
خدا جون  کاش جونم رو میگرفتی واینچنین نمی شدم
به جان خودم استرس شنیدن صدای تو هم برام  عزیزه
دوست دارم صدات یه امید تازه باشه برام دوست دارم عیدم رو از امروز آغاز کنم با صدای تو  سالم رو تحویل کنم.........
فعلا منتظرم برن و وقتش برسه زنگ بزنم
یه نگاهی به ساعت میکنم وتو دلم یه چیز میگه ساعت 2.30 زنگ بزن
همون چیز مقدس همیشگی که هر موقع  هر چیزی بهم گفته درسته درست بوده
فعلا نمی دونم جواب خواهی داد یا نه...........نمی دونم  خدا خدا میکنم جواب بدی
چون خودت باشی حتما جواب می دی  چون دوستم داری  ...هنوز چشات اینا رو میگه ....

ساعت 1.20 بعد از ظهر//////..........شد..............
همه رفتن .......من موندم و مادر بزرگم.....
من تو مغازه تنهام که یه هو مادربزرگم میاد تو ومیگه  بیا نهار /////؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بهش میگم میل ندارم (ولی دلم داره غارو غور میکنه.....خودت میدونی چرا......)هنوز چشم به ساعته کی میشه صدای نازت رو بشنوم......
ساعت 2 بعد از ظهر........./////////.....شد.............
یه جوری با خودم  رو سرگم میکنم ....گاهی با تلویزیون  گاهی با قلم وکاغذ گاهی با ذهنم  با دلم کلنجار میرم تا یه جوری ساعت بگزره.......
ساعت 2.30 بعد از ظهر ......../////////بالاخره شد........
ضریان قلبم خیلی تند  داره میزنه انگاری میخواد فرار کنه
هی شماره میگیرم .....وسطش قطع میکنم
هی این گوشی رو برمی دارم هی اونیکی رو///////////////....................
وای....................اونقدر با خودم مثل دیونه ها کلنجار رفتم تا ساعت شد2.50
دلم رو زدم به دریا........................................... شماره رو گرفتم.....خدایا خود  خودش بود صدای نازش بود
اونقدر با صدای نازت آروم شدم که هیچ کی با هیچ چیز نمی تونست آرومم کنه ولی صدات این کار رو کرد.....
ولی.........................................
آخرش دلم رو گرفتی اونقدر ناراحت شدم که گریه کردم
خودتم فهمیدی ..................................
گریه امانم نداد دیگه نتونستم جوابتو بدم چون نخواستم ناراحتت کنم
گریه کردم .... با خودم هی میگفتم
گریه کن  ................
گریه قشنگه  .................
گریه سهم دل تنگه........................
گریه سهم دل تنگه....................
گریه کن..................................
اگه تو گریه هامو میدیدی............
خدا جون به عشق اون بهترینهات قسم به عشق یگانه عالمت قسم که امروز روز شروع حکومت عدل آسا شه
دیگه نمی تونم
دیگه طاقت ندارم......................
دل من هم دل دیگه  سنگ که نیست...............................
دل تو هم همین طور.......به خدا دل تو مهربونتر از دل منه اینو بهم ثابت کردی.....
جان مهدی بگو چی شده
بگو دیگه نمی تونم طاقت بیارم...............
بگو........................
بگو..........................
طاقت ندارم..................................
خانومی من
این کارو نکن
خیلی وابسته شدم بهت
خیلی........................


 
خدا(یکشنبه 86 دی 2 ساعت 11:2 صبح )

گفتگو با خدا

خواب دیدیم  ، در خواب با خدا گفتگو داشتم

خدا گفت : پس می خواهی با من گفتگو کنی ؟

گفتم اگر وقت داشته باشید

خدا استقبال کرد و فرمود من همیشه وقت دارم

چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی ؟

پرسیدم چه چیز شما را بیش همه در مورد انسان متعجب می کند ؟

خدا پاسخ داد

اینکه آنان از بودن در دوران کودکی ملول می شوند.

عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند.

اینکه سلامتیشان را صرف بدست آوردن پول می کنند و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند.

اینکه با نگرانی نسبت به آینده ، زمان حالشان فراموش می شود.

آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی می کنند نه در حال و همچنان زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و چنان می میرند که گویی هرگز زنده نبوده اند.

با توجه به الطاف خداوندی مدتی ساکت ماندم !

بعد پرسیدم ؟

به عنوان خالق انسانها ، می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند ؟

خداوند پاسخ داد

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کنند

اما می توان محبوب دیگران شد.

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد.

بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد.

یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم و سالها وقت لازم خواهد بود تا التیام یابد.

با بخشیدن بخشش یاد بگیرند.

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند.

اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند.

یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آنرا متفاوت ببینند.

یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند.

بلکه خودشان هم پیشقدم باشند در بخشیدن دیگران.

و یاد بگیرند من همیشه هستم                           همیشه

 







بازدیدهای امروز: 0  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 15217  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «